بی تو همیشه تک و تنهام گم توی رگبار زمستون
هیزم توی شومینه بنداز منو بگیر از برف و بارون
سینم پر از خش خش برگاس نپرس که چی شدم چطورم
سردم شده به جای شالت دستاتو حلقه کن به دورم
گم کرده بودمت عزیزم پشت روزای بی نشونم
یه قهوه ی گرم و یه لبخند بسه که حس کنم تو خونم
گم کرده بودمت عزیزم پشت روزای بی نشونم
یه قهوه ی گرم و یه لبخند بسه که حس کنم تو خونم
دستامو محکم تر نگهدار یه باد بومی ماهو برده
از وقتی که تورو ندیدم شب های من ورق نخورده
من برف سنگین رو کوهم زخمی بغضی ناگهانم
سردم شده منو بغل ای قله آتشفشانم
گم کرده بودمت عزیزم پشت روزای بی نشونم
یه قهوه ی گرم و یه لبخند بسه که حس کنم تو خونم
گم کرده بودمت عزیزم پشت روزای بی نشونم
یه قهوه ی گرم و یه لبخند بسه که حس کنم تو خونم
مدیاک ››› مسعود امامی
درباره این سایت